فرهنگیان پرس، مهدیه سادات شاهمرادی/ مهرماه از راه میرسد و خانوادهها خود را برای 9 ماه تلاش فرزندانشان در مدرسه و دانشگاه آماده میکنند. سالهاست که تحصیل و تلاش برای افزایش آگاهی و دانشافزایی، راهکار ایدهآل پدر و مادرها برای دستیابی فرزندان به موفقیت است. بسیاری از والدین با صرفهجویی در هزینههای زندگی و پسانداز بخشی از درآمدشان، میکوشند تا فرزندانشان را به مدرسه یا دانشگاه بهتری بفرستند و آینده تحصیلی، شغلی و اجتماعی آنها را تضمین کنند؛ اما آیا مدرسه به تنهایی میتواند ضامن پیشرفت فرزندانمان باشد؟
برخی اعتقاد دارند فرستادن کودکان و نوجوانان و حتی جوانان به مدرسه و دانشگاه مطمئن، وظیفه اصلی والدین است و پس از آن این مدرسه و دانشگاه است که تضمینکننده موفقیت فرزندان خواهد بود، غافل از آنکه خانواده و محیط خانوادگی، تأثیر بسزایی در موفقیت تحصیلی و اجتماعی فرزندان دارد.
با این حال سهیل رضایی، روانشناس نگاه دیگری دارد. او با طرح این پرسش که آیا تحصیل در دنیای امروز جایگاه قبلی را دارد یا خیر، به «صبحنو» میگوید: امروز دیگر مانند گذشته تحصیل و کسب رتبههای بالا در کنکور و قبولی در رشتههای خاص تضمینی برای موفقیت فردی، اجتماعی و اقتصادی فرزندان نیست. در زمانه حاضر اگر خانواده بتواند فرزندانش را در بستر «دانش» رشد دهد، کمک بزرگی به فرزندش کرده است تا دانش را بهعنوان یک مزیت در زندگی فردی، اجتماعی و شغلی در زندگی خود درک کند؛ مزیتی که بتواند برتری برایشان ایجاد کند.
این روانشناس شخصیت در توضیح کلمه دانش میگوید: دانش آن چیزی است که به فرزند ما قدرت عمل بیشتری میدهد، قدرت تحلیل اجتماع را در اختیار وی میگذارد و قدرت دیدن فرصتها را در دل موقعیتهای اجتماعی به او ارزانی میدارد. دانش ارجمند به فرد توان آن را میدهد که بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و برای خود زمینه شغلی پیدا کند و به واسطه آن زمینه شغلی، با جامعه خود مراوده برقرار کند. همچنین دانش مفید میتواند تحولات آینده را به فرد نشان دهد تا بتواند در تحولات آینده جایگاهی را تعریف کند.
استعدادها را دریابیم
یکی دیگر از وظایفی که بر عهده خانوادههاست، شناخت استعدادها و هدایت کودکان و نوجوانان به سمت رشته و شغلی است که در آن استعداد دارند. سهیل رضایی در اینباره میگوید: اگر والدین با هوشمندی بتوانند شخصیت و استعداد فرزندشان را شناخته و متناسب با آن کودکان و نوجوانشان را هدایت کنند، بیشترین تأثیر را در موفقیت آنها خواهند داشت.
او با تأسف از اینکه بسیاری از والدین کودکان خود را با کودکی خود قیاس میکنند، میافزاید: متاسفانه شاهدیم که والدین، زندگی زیستنشده خود را به بچهها میدهند. مثلاً والدی که دوست داشته در رشته خاصی تحصیل کند یا شغل ویژهای را آرزو داشته، حالا همان آرزو را به فرزندش انتقال داده و او را به همان سمت هدایت میکند؛ غافل از آنکه آن کودک شخصیت و منش و استعداد دیگری دارد و ویژگیهای فردیاش متناسب با آرزوی پدر و مادر خود نیست.
این روانشناس با مثالی به توضیح بیشتر مساله میپردازد و میگوید: فرض کنید من در 25 سالگی برای نخستینبار به کلاس زبان رفتم و آنقدر که میخواستم در یادگیری زبان خارجی موفق نبودم و فکر میکنم که اگر در 6 سالگی زبان انگلیسی را میآموختم چقدر موفقتر از امروز بودم. حالا که صاحب فرزند شدم از خردسالی یا کودکی به فرزندم فشار میآورم که زبان دیگری بیاموزد در حالی که آن فشار نه در توان کودک من است و نه انتخاب وی.
گاهی هم فقر مالی و اجتماعی والدین در گذشته، زمینهای میشود تا در بزرگسالی کودکان خود را به دورههای متعدد بفرستند. رضایی در اینباره هم اینطور توضیح میدهد: بهطور مثال فردی در خانوادهای زندگی کرده که توان خرید ساز را نداشتهاند و حالا او به درجهای از توان مالی رسیده که قدرت خرید ساز را دارد، پس فرزندش را به اجبار به کلاس موسیقی میفرستد، در حالی که کودک وی ممکن است توان روانی و ذهنی آموزش موسیقی را نداشته باشد؛ بنابراین والدین باید با هوشمندی بر رفتار خود دقت کنند تا ارزش شخصی آنها فشاری به فرزندشان وارد نکند و اسباب دردسر برای او نشود.
اول خودت را بشناس، بعد فرزندت را
با آنکه استعدادیابی فرزندان نقش کلیدی در تضمین آینده آنها دارد اما شناخت والدین از خود بسیار مهمتر است. اینکه ما بدانیم کدامیک از انتظاراتی که از فرزندانمان داریم، در آرزوها و امیال سرکوبشده ما ریشه دارد، میتواند کمک شایانی به هدایت فرزندانمان کند.
پس از شناخت خود و انتظارات غیرمعقول خود که ریشه در حسرتها و آرزوهای دستنیافته ما دارد، نوبت به شناخت استعدادهای فرزندانمان است. امروز علم روانسنجی نقش مهمی در شناخت استعدادها و توانمندیهای افراد ایفا میکند و میتوانیم از طریق مشاهده رفتار کودکان و نوجوانان، گفتوگو با آنها، آزمونهای شخصیت و مراجعه به مشاور و روانسنج، استعدادها و هوش فرزندانمان را ارزیابی کنیم. پس از این شناخت است که نوبت به هدایت تحصیلی و شغلی و برنامهریزی برای آینده کودکان و نوجوانان میرسد.
سهیل رضایی میگوید: اگر نوجوانی استعداد ریاضی دارد، میتوان او را به رشته ریاضی فرستاد و اگر علاقه او در حوزه انسانی است، او را به سمت رشتههای انسانی هدایت کرد. لازمه این کار آن است که برای رشتهها و مشاغل ارزشگذاری نکنیم. سالهاست که جامعه و خانواده برای رشتهها و مشاغل ارزشگذاری میکنند و میگویند که این شغل از آن یکی بالاتر است و آن حرفه در شأن فرزند ما نیست. این نوع نگاه باعث لطمههای فراوانی میشود که نمونههای آن در خانوادهها کم نیست.
خانواده سالم، ضامن موفقیت فرزندان
همه میدانید که نقش خانواده در موفقیت فرزندان جایگاه اساسی و بیبدلیل دارد اما حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی از تأثیر مهم خانواده بر موفقیتهای فردی و تحصیلی سخن به میان میآید، عدهای به مخالفت با این نگاه برمیخیزند و مثالهایی از افراد موفقی که والدین سالم یا هوشمندی نداشتهاند، مطرح میکنند که البته مدارج بسیار عالی اجتماعی را به دست آوردهاند.
آقای حسن عماری، روانشناس و مدیر گروه روانشناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی کشور به «صبحنو» میگوید: وقتی صحبت از خانواده میشود، ما با تعریف استاندارد و میانگین کلی جامعه روبهرو هستیم و نه استثناها. همیشه استثناهایی وجود دارد که توجه افراد جامعه را جلب میکند، مثلاً میگویند چطور پسر آن خلافکاری که سالها در زندان بود، موفق شد اما نباید فراموش کرد که این موفقیتها در جوامع انگشتشمار هستند. او تاکید میکند: با توجه به میانگین کلی جوامع، اگر خانواده سالم و بانشاط باشد و تأمینکننده و در عین حال مقتدر باشد بهطوری که هم با فرزندش مشورت کرده و هم به وی محبت کند اما همه چیز را بدون ضابطه در اختیارش نگذارد، مسیری که میتوان برای آینده آن فرزند ترسیم کرد، مسیر نرمال و بهینهای است.
خانواده شما سالم است یا ناسالم؟
وقتی صحبت از خانواده ناسالم میشود، ذهنها به سمت خانوادهای میرود که حداقل یکی از والدین آنها درگیر اعتیاد، قاچاق یا انواع بزههای اجتماعی هستند، درحالی که ممکن است خانوادهای درگیر هیچیک از این بزهها نباشد و اتفاقاً هر دو والد نیز از تحصیلاتی در مقاطع تحصیلی عالیه برخوردار باشند اما اینطور نیست.
سهیل رضایی، روانشناس درباره این مساله تاکید میکند: خیلیها گمان میکنند که تحصیلات عالیه تضمینی برای سلامت خانواده است و به فرزندشان که علاقهای به ادامه تحصیل ندارد، فشار میآورند تا مدارج عالی تحصیلی را طی کند و با فرزندی که تحصیلات بالا ندارد مانند یک موجود بیارزش رفتار میکنند؛ از دید ما این خانواده سالم نیست. این روانشناس تصریح میکند: خانواده سالم آن است که بر اساس یک استعدادیابی فضای رشد یک فرزند را فراهم میکند؛ بنابراین مبتنی بر استعداد وی، محیط دانش، تحصیل و مطالعه را فراهم میکند تا کودک یا نوجوان در آن فضا بتواند خودش را به عنوان یک موجود ارزشمند درک کند و ارتقا دهد.
او همچنین خانواده ناسالم را اینگونه تعریف میکند: «خانواده ناسالم معیارهایی را برای کودک هدف قرار میدهد که بچهاش همیشه در آن معیارها شکست میخورد و همیشه بهعنوان یک موجود بیارزش در کنار خانواده میماند و از این بابت همیشه احساس پوچ بودن خواهد داشت. این خانواده ناسالم هیچ تعریفی از ارزشهای زیستی فرزندش ندارد و همیشه خودش را معیار حق رشد میداند و فکر میکند آنطور که او رشد کرده فرزندش هم باید رشد کند و آنطور که او اشتباه کرده نیز دیگران نباید اشتباه کنند.»
از چه زمانی استعدادیابی کنیم؟
برای بسیاری این سؤال مطرح است که از چه زمانی میتوانیم استعدادهای فرزندانمان را بشناسیم؟ حسن عماری، مدیر گروه روانشناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی کشور میگوید: اگر والدین از همان سالهای ابتدایی رشد کودک با استعدادها و علایق کودک خود آشنا شده و متناسب با آن علایق بتوانند برنامهریزی کنند، احتمال موفقیت او از کودکی که همه امکانات برای او فراهم است اما والدینش استعدادهای وی را نمیشناسند، بسیار بیشتر خواهد بود؛ بنابراین کشف استعداد کودک در خانواده ضرورت اصلی برای رشد و موفقیت او و صرفهجویی در هزینهها و زمان خانواده است.
این روانشناس خانواده و کودک میافزاید: هر خانواده براساس سبک فرزندپروری و خانوادهداری تکنیکهای فردی دارد که منحصر به همان خانواده خاص است، مثلا اگر پدری اهل تحصیلات خوب باشد و انگیزههای تحصیلی خوب برای فرزندش داشته باشد، هدفش سوق دادن کودک به سمت «انسان شدن» باشد.
او تصریح میکند: متاسفانه برخی مدارس خاص هم از والدین میخواهند که در مسیر تحصیل کودک دخالت نکنند و امر آموزش را فقط به مدرسه بسپارند اما نباید فراموش کرد که تحصیل مجموعهای از کتابها نیست بلکه یک اتفاق است که موضوعات تربیتی و آموزشی با هم اتفاق میافتد؛ بنابراین نمیتوان والدین و خانواده را که مرجع اصلی پیامدهی به فرزند هستند، حذف کنیم. حتی اگر مدرسه خوب باشد، والدین انتقالدهنده اصلی فرهنگ و دانش تا دوره نوجوانی هستند.
فضایی امن در خانه برای موفقیت تحصیلی فرزندان
روانشناسان راهکارهای مختلفی را ارائه دادهاند تا بتوانیم در خانواده فضای مناسبی را برای موفقیت بهتر فرزندانمان فراهم کنیم که با هم بخشی از آنها را مرور میکنیم: تلاش کنیم تا همواره در حضور کودکان و نوجوانانمان جو خانه را آرام و توأم با صمیمیت نگه داریم و از بروز دعواها و تنشها حداقل در برابر چشمان و گوشهای فرزندانمان خودداری کنیم تا فضایی مناسب زندگی و مطالعه ایجاد شود. در زمانهایی که کودک درگیر و دار امتحانات است بیش از گذشته نیاز به حمایتهای عاطفی و محیطی مناسب برای درس خواندن دارد؛ بنابراین سعی کنید رفت و آمدهای خانوادگی و عواملی که موجب عدم تمرکز فرزندتان برای درس خواندن میشود را در این ایام محدود کنید.
خواب کافی و سروقت و همچنین تغذیه کافی و مناسب، پیشنیاز سلامت فرزندان است اما در ایام مدرسه و دانشگاه لازم است تا نظارت و دقت بیشتری بر زمان خواب و نوع تغذیه فرزندانمان داشته باشیم. با آنکه ایجاد حس رقابت میتواند به افزایش بهرهوری کودکان و نوجوانان در تحصیل و فعالیتهای ورزشی و مهارتی منجر شود اما باید دقت کنیم که تشویقها و ایجاد حس رقابت با همسالان باعث بروز استرس و اضطراب و بروز رفتارهایی مانند ترس و دلهره در فرزند شما نشود.
داشتن توقعات و انتظارات بیش از توان فرزند، وسواس شدید نسبت به نمرات و همچنین فشار زیاد برای درس خواندن یا مقایسه فرزندان با یکدیگر یا فرزندان دیگران اثرات مخربی بر فرزند ما خواهد داشت. در مقاطعی که حجم درسی کودک بالا میرود یا به زمان امتحان نزدیکتر میشود، وظایف خانه که به فرزند خود سپردهاید را کاهش داده یا بهطور کلی حذف کنید. با ایجاد انگیزه در فرزند خود و دادن پاداش آنها را به مطالعه و درس خواندن تشویق کنید.
- نویسنده : مهدیه سادات شاهمرادی
- منبع خبر : روزنامه صبح نو