«تروکاژ» نمایشی مبتنی بر تکنیک دوبله است به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا قلی پور که این روزها در تالار محراب تهران به روی صحنه می‌رود. یادداشت پیش رو تجربه دیداری این نمایش از سوی جابر قاسمعلی رییس سابق کانون فیلم نامه نویسان خانه سینما و پیشکسوت نام آور عرصه فیلمنامه نویسی است.

تا پیش‌ازاین به‌کرات دیده‌ایم از نمایشی، تصویر گرفته و ماحصل را با تدوین و صداگذاری و احیاناً موسیقی، به‌عنوان فیلم و یا اصطلاحاً تله‌تئاتر به نمایش درآورده باشند. بااین‌همه نه‌فقط به علت محدودیت لوکیشن، بازیگران و آکسسوار، بلکه به‌واسطه میزانسن، به‌روشنی می‌توان دریافت که حاصل نهایی، نمایش است و نه فیلم.

اگر با اندکی تسامح (در لفظ و معنا) بپذیریم که سینما پلی‌بک و از همین منظر یک نمایش مُرده است و تئاتر به‌واسطه اجرای در لحظه، یک نمایش زنده است، محمدرضا قلی‌پور ـ که پیش‌تر کات‌کبود را از او دیده‌ایم ـ در رویکردی تجربه گرایانه، هوشمندانه و آشکارا پست‌مدرنیستی، می‌کوشد این مفهوم را با نوعی مهندسی معکوس بازسازی کند. او در تئاتر تروکاژ، ـ و طبعاً در لحظه ـ مسیری را طراحی می‌کند تا «زنده» را به «مُرده» و به دیگر سخن «تئاتر» را به «فیلم» بدل کند. شاید بتوان این معنا را به این شکل نیز ترجمه کرد: قلی‌پور با امکانات تئاتر و اساساً با مدیوم آن و در محدوده یک سالن کوچک نمایش، یک فیلم ساخته است.

بازیگران تئاتر گذشته از بدن و حرکات موزون ـ که با عور و اطوارِ موقعیت داستانی همگون و یگانه باشد ـ، نیاز به صدایی شنیدنی و بیانی پیچیده در طیف‌های رنگی گونه‌گون دارند. بد یا خوب، تماشاگر تئاتر به‌رسم پیشین به تماشای نمایش می‌آید تا همان‌دم، سینه‌به‌سینه در برابر بازیگر بایستد و نفس به نفس، ـ و انحصاراً ـ صدای او را بشنود. تماشاگرِ آموخته تئاتر می‌داند یکی از وجوه اصلی در تعریف بازیگر تئاتر، صدای اوست. صدایی با هر جنس و قدرتی که الزاماً همچون صدای صداپیشگان شیک نیست. تروکاژ اما در روندی ساختار شکنانه، این امتیاز را از بازیگر خود می‌گیرد و صدای خوش‌آهنگ و خوش‌طنین صداپیشگان حرفه‌ای سینما و تلویزیون را جایگزین می‌کند تا معرکه در معرکه شود، معرکه‌ای آشکارا خارق عادت.

این تمهید نوآورانه در اجرای اثر، به‌مثابه یک حرکت فرمیک و ساختاری، البته از روایت جدا نمی‌ایستد، بلکه به‌روشنی در تعاملی ارگانیک با روایت، از دل متنی درمی‌آید که روای داستانی از وقایعِ تاریخِ دهه پنجاه ایران است. این شگرد نه‌تنها به کار میزانسن و فضاسازی می‌آید و به لحن اثر تشخص ویژه‌ای می‌بخشد که آشکارا ویژگی سبکی پیدا می‌کند و به‌مثابه نوعی تئاتر پست‌مدرن جلوه می‌کند. طبعاً در این مسیر، ابزارهایی همچون نور بک‌لایت و سایه‌بازی بازیگران برای نمایشِ برخی جزئیات صحنه‌ای و اطلاعات‌دهی داستانی در موقعیت‌های لایی و به عبارتی پاساژ در پس‌زمینه‌ی روایت داستان، شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌هایی ورزآمده و صنعتگرانه ـ که مجال بررسی آن در این مجمل نیست ـ، بیش‌ازپیش فضاسازی صحنه را عمیق‌تر و باورپذیرتر می‌کند.

 

 

  • نویسنده : جابر قاسمعلی
  • منبع خبر : مدیر روابط عمومی نمایش تروکاژ