یک جامعه شناس عنوان کرد: نهادهاي آموزشی و پرورشی الگوهاي از پيش مشخص‌شده رفتار را شکل می‌دهند و کردار را، در مقابل مسیرهای متعددي که از لحاظ نظري می‌تواند وجود داشته باشد به مسير مشخصي سوق داده و نظم اجتماعی را می آموزند.

فرهنگیان پرس؛ ساناز باقری: یکی از مهمترین دغدغه های اندیشمندان جوامع بشری آن است که  آسایش و آرامش نسبی برای مردم فراهم شود.

با این حال هنجارشکنی و انحراف از استانداردهای اجتماعی یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است که در محیط‌های مختلف اجتماعی به شکل‌های متفاوت دیده می‌شود.

مصطفی آب روشن، عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران با تاکید بر این نکته گفت: پیدایش جوامع و ارتکاب جرم از آغاز با یکدیگر همراه بوده‌اند و امروزه مساله کج‌روی و بزه‌کاری به‌صورت یکی از حادترین مسائل اجتماعی جوامع مختلف درآمده است.

او تاکید کرد: نمی‌توان جامعه‌ای را پیدا کرد که تحولات مدرن را در برداشته باشد ولی با مساله اجتماعی روبرو نباشد. مساله اجتماعی وقتی بروز می‌کند که بین وضع موجود و وضع مطلوب مردم تفاوت محسوسی باشد که در صورت تداوم، زمینه‌های کژ رفتاری و بی‌نظمی را پدید می‌آورد.

آب روشن در پاسخ به این سوال که آیا می توان با آموزش نظم به دانش آموزان از ناهنجاری اجتماعی جلوگیری کرد گفت: نظم در هر جامعه‌ای متناسب بافرهنگ اجتماعی آن ملت تعریف می‌شود و مصادیق متفاوتی دارد به عبارتی هنجارها و ناهنجاری‌های هر جامعه به‌نوعی تعریف نظم در آن جامعه محسوب می‌شود درواقع نظم اجتماعی به معنای اطاعت اعضای یک جامعه از هنجارها، ارزش‌ها و قوانینی است که اساس قوام جامعه را تشکیل می‌دهند.

وی افزود: بی‌نظمی در جامعه ما به‌عنوان یک مسأله اجتماعی تلقی می‌شود. مساله اجتماعی وضعیتی است که به نظر افراد جامعه؛ چه آنان که درگیر مساله‌اند یا افراد دیگر که به آن مبتلا نیستند، مایه سختی تلقی شود، به عبارتی شرایطی که وجدان جمعی را جریحه‌دار و یا ناخرسند کند.

آب روش با تاکید براینکه خاستگاه بی‌نظمی‌ها در جامعه انحراف از استانداردهای حاکم بر جامعه است گفت: انسان آنومیک کسی است که به قراردادهای اجتماعی و ارزش‌های حاکم بر آن پایبند نیست و تنها به تمایلات خود می‌پردازد و اعتقادی به ارزش‌های حاکم بر جامعه ندارد به عبارتی، بی‌نظمی زمانی پدید می‌آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی وقتی همه‌گیر شود و به شکل مرضی درآید موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.

این جامعه شناس تاکید کرد: ساختار جامعه به‌عنوان واقعیتی بیرونی و پیشینی، به منظور درونی کردن اهداف و ارزش‌های مشترک اعضای جامعه فرد را تحت انقیاد خویش قرار می‌دهد و از طریق نهادهای مختلف آموزشی به او می‌آموزد که باید با وسایل مشروع و پذیرفته‌شده در راستای اهداف مشترک گام بردارد و در صورت انحراف از هنجارهای اجتماع، از طریق ضمانت‌های اجرایی غیررسمی و رسمی و توسط گروه‌های نخستین و دومین و در فرایند نظارت اجتماعی فرد را مورد نکوهش و مجازات قرار می‌دهد.

آب روش تصریح کرد: نهادهای آموزشی و پرورشی الگوهای از پیش مشخص‌شده رفتار را شکل می‌دهند و کردار را، در مقابل مسیرهای متعددی که از لحاظ نظری می‌تواند وجود داشته باشد به مسیر مشخصی سوق می‌دهند. لذا جامعه در ابتدای امر اهداف و راه‌های رسیدن به هدف را از طریق نهادهای رسمی و غیررسمی به اعضای جدید جامعه می‌آموزد و توافق در نظام از طریق جامعه‌پذیری و القای ارزش‌های اساسی به اعضاء حاصل می‌شود.

او تاکید کرد: مسئولیت پذیرش و التزام آموخته‌های مراحل اجتماعی شدن به عهده افرادی است که به مرحله اجتماعی شدن رسیده‌اند ولی در مرحله بعدی جامعه بایستی زمینه ظهور استعدادها و توانایی بالقوه افراد را مهیا و در این طیف گسترده علائق و نیازهای افراد جامعه ازیک‌طرف و منابع موجود از سوی دیگر، فرصت‌های برابری را برای همه اعضای جامعه فراهم کند تا افراد بتوانند در سلسله‌مراتب اجتماعی و در نظام قشربندی جامعه، با توجه به توانایی و شایستگی‌های خود، منزلت و پایگاه اجتماعی متناسبی را که با معیارهای پذیرفته‌شده اجتماع سازگار است کسب کنند.

این استاد دانشگاه درونی سازی هنجارها را بهترین شیوه برای انتظام اجتماعی در هر جامعه‌ای دانست و افزود: اگر نظام اجتماعی بتواند هنجارهای جامعه را در درون افراد تبدیل به وجدان کند کمترین بی‌نظمی را در جامعه شاهدیم. لذا نظارت‌های اجتماعی برای انتظام جامعه موقعی اثربخشی بهینه را داراست که نظام اجتماعی در کارکرد اولیه‌اش که همان تأکید و درونی کردن ارزش‌های فرهنگی است موفق عمل کرده باشد.