«غول بابا» به نویسندگی آقای مهدی سیم‌ریز و کارگردانی مشترک او با خانم محبوبه پاداش، نام نمایشی است که این روزها از مشهد مهمان تماشاخانه‌های تهران شده و روایت داستانی جهانی در قالب قصه‌ای بومی و لطیف درباره کودک روستایی مشهدی است. آنچه می خوانید شرحی از این نمایش را به‌همراه بخش‌هایی از جلسه نقد و بررسی آن با حضور اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر است.

فرهنگیان پرس؛ فاطمه ترکاشوند/ یک گاو عروسکی در ابعاد یک گاو واقعی به‌علاوه یک غول بزرگ که قرار است به یک پسربچه عروسکی کوچولو کمک کنند تا از پس مشکلات معیشتی مادرش در نبود پدر بربیاد.پسربچه این روایت که پدرش را در حادثه‌ای از دست داده، شبی در تخیلات کودکانه‌اش به‌دنبال لوبیاهای سحرآمیزی می‌گردد که مثل جک با کاشتن آن‌ها بتواند به مرغ تخم‌طلا برسد. این‌بار لهجه مشهدی و فضایی ملموس و آمیخته با فرهنگ ایرانی، حرف‌های تازه‌ای از قصه «جک و لوبیای سحرآمیز» برای کودکان دارد؛ افسانه‌ای انگلیسی که قدیمی‌ترین نسخه چاپ‌شده آن به بیش از 200 سال پیش به نویسندگی بنیامین تبارت بازمی‌گردد.مهدی سیم‌ریز، نویسنده و یکی از دو کارگردان این نمایش، در نشست نقد و بررسی درباره چگونگی بازخوانی این افسانه قدیمی و غربی گفت: «قصه جک و لوبیای سحرآمیز قصه‌ای است که اغلب کودکان با آن آشنا هستند و در انتخاب این نمایش با نگاهی به کتاب «افسون افسانه‌ها»، افسانه‌ای انتخاب شده تا ذهن و روح کودک کنکاش شود. در قصه جک و لوبیای سحرآمیز ما با بچه‌ای مواجه هستیم که پدرش را از دست داده و در قصه «غول‌بابا»، فیروز هم همین پیش‌قصه را دارد. برای همین این بچه دوست ندارد غول قصه از روی درخت بیفتد و بمیرد. همذات‌پنداری این کودک با جک شاید مهم‌ترین نکته این متن است و تلاش شده ویژگی‌های محلی خراسان اعم از لهجه، بازی‌ها و آیین‌های خراسانی مانند چولی‌قزک با این قصه تلفیق شود.»

 

بومی‌سازی افسانه‌ای انگلیسی

نویسنده نمایشنامه «غول‌بابا» تلاش کرده داستان جک با لوبیاهای سحرآمیزش و غولی که در ابرها زندگی می‌کند، در سطوح مختلفی، ایرانی و بومی کند؛ از سطح زبان فارسی و گویش محلی روستایی در خراسان گرفته تا سطحی که به زیرساخت‌های نگرش فرهنگی ایرانیان به عناصری چون زمین و آسمان بازمی‌گردد. در نسخه انگلیسی، آسمان دربرابر زمین قرار دارد و غولی که در آن زندگی می‌کند، ضدقهرمان داستان است. درمقابل در نسخه بازنویسی‌شده سیم‌ریز، شخصیت‌های منفی و ضدقهرمان حذف شده‌اند و قصه صرفا از خلال تلاش‌های پسرک قهرمان، فیروز و تجربه‌های او روایت می‌شوند. آقای رسول نظرزاده، منتقد و پژوهشگر تئاتر، در توضیح این رویکرد گفت: «درقیاس با داستان جک و لوبیای سحرآمیز، شخصیت فیروز به حالت شرقی درآمده و مهربانی را توسعه می‌دهد و با قلبش پیش می‌رود؛ اما در قصه اصلی، یک پسر زبر و زرنگ است که اتفاقا در آنجا جک دزدی می‌کند؛ اما در اینجا فیروز دزد نیست». او درادامه به مفهوم آسمان پرداخت و افزود: «آسمان در ذهن مخاطب به‌شکلی به‌وجود می‌آید که از تنهایی دربیاییم. همچنین، غول با فرهنگ ما هم‌سو می‌شود و بعد به آسمان می‌رود. غول هم درس مهربانی را یاد می‌گیرد و هم یاد می‌دهد». به‌گفته این مدرس دانشگاه، غول می‌توانست با پس‌زمینه وحشی‌تر و بدجنس‌تر باشد که تداعی‌گر همان غول بیابانی عامیانه خودمان هم است؛ اما در اینجا مهربانی غول پررنگ‌تر دیده می‌شود. او افزود: « بازی چولی‌قزک، از آیین‌های خراسانی و پیرزن، نماد خشکسالی، خشکیِ مهر و عاطفه، می‌توانست در این نمایش بیشتر خودش را نشان دهد». آقای رضا آشفته، یکی دیگر از منتقدان حاضر در این جلسه، ضعیف‌شدن وجه شر در نمایش را با ساختار کلی درام مخالف دانست و گفت: «حتی در خودِ افسانه جک و لوبیای سحرآمیز نیز این شر بسیار قوی و نیرومند است و در آنجا هریک از شخصیت‌ها به‌گونه‌ای با نیروی شر درگیر هستند». او افزود: «در این نمایش، به‌کلی نیروی شر کمرنگ می‌شود؛ درحالی‌که باید وجود این نیرو را نشان داد؛ چراکه در تمام دنیا این همه بدبختی، بیچارگی، آوارگی، جنگ‌و‌گریز، گرسنگی و هزارویک مسأله دیگر نبود»

 

عروسک‌گردانی موفق
نکته تحسین‌برانگیز دیگر این نمایش، ملودی‌های کودکانه آن است که هر کجا به کار تکمیل درام و شرح بخشی از داستان می‌آیند، به صحنه اضافه می‌شوند. موسیقی‌ها درعین شاد و امیدواربودن، طرح و نقشه حرکت بعدی فیروز را شرح می‌دهند و میان‌پرده‌ها پاساژ مفرحی برای کودکان ایجاد می‌کنند. عروسک‌گردانی عروسک‌های غول‌پیکر این نمایش که غالبا دو نفر آن‌ها را می‌گردانند، وجه ظریف و تأثیرگذار دیگر «نمایش غول‌بابا» است که به‌دقت احساسات گوناگونی چون غم، فکرکردن، نقشه‌کشیدن، شوخی‌کردن، غافلگیرشدن و بسیاری از احساس‌های دیگر را به‌نحوی شفاف برای کودکان تصویر می‌کنند. این مسأله را باید وجه پررنگ موفقیت کار گروهی تیم این نمایش دانست که با استقبال تماشاچیان کودک آن همراه شده است. کارگردان اثر درباره شیوه عروسک‌گردانی نیز گفت: «در این نمایش، سعی کردیم از شیوه عروسکی غول‌آسا و بن‌راکو استفاده کنیم؛ چراکه برای بچه‌ها از جذابیت زیادی برخوردار است و گروه مدت‌ها روی بازی‌دهندگی عروسک‌ها کار کرده تا ارائه حرفه‌ای و باورپذیری در نمایش برای مخاطب داشته باشد و همین‌طور سه بازیگر این ‌نمایش هرکدام با طراحی شخصیت و گریم متفاوت، کشش کودک برای دیدن نمایش و دنبال‌کردن داستان را به‌همراه دارد».

 

کمی هم برای والدین
به‌علاوه، شخصیت‌پردازی‌ها از قوت خوبی برخوردارند و شخصیت گاو با لهجه شیرین مشهدی، به‌خوبی شخصیت مکمل فیروز را از آب درآورده و او را در مسیر هدفش یاری کند. در‌حالی‌که غول داستان نیز از شخصیت پسرکی مهربان برای مادری که فرزندی ندارد، به پدری مسوولیت‌پذیر برای فیروز پرورش پیدا می‌کند. در خلال تکامل این شخصیت‌ها درکنارهم، روایت عناصری طنزآمیز دیگری هم در خود جای داده که به‌نظر می‌رسد کودکان چندان متوجه آن‌ها نشوند؛ اما والدین آن‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ عناصری نظیر شوخی با دیالوگ و لحن فیلم‌های کیمیایی، پارودی برخی از دیالوگ‌های مشهور سینمایی و حتی کنش حرکت آهسته درآغوش‌گرفتن با مایه‌ای طنزآلود، ازجمله این عناصر است که با والدینی ارتباط برقرار می‌کند که همراه کودکانشان برای تماشای این نمایش آمده‌اند. این مسأله را می‌توان به‌نوعی مکمل تلاش تیم طراح نمایش برای نزدیک‌کردن بستر داستانی به واضعیت روز دانست تا کودکانی با وضعیت مشابه را بیشتر به‌خود جذب کند. سیم‌ریز در‌این‌باره اشاره کرد: «درباره طراحی صحنه سعی شده فضا به‌صورت طبیعی و واقعی طراحی شود و قصه در فضایی شبه فضای واقعی اتفاق بیفتد».

 

سرنوشت روشن تئاتر کودک
در بخش دیگری از نشست، سیم‌ریز ضمن توضیحاتی درباره پیشرفت‌های تئاتر کودک در خراسان و آستان قدس رضوی، درباره سابقه این گروه مشهدی گفت: «گروه نمایشی غول‌بابا متشکل از دو گروه نمایشی «افرا» و گروه «مجتمع امام خمینی» است که حدودا 10 سال در حوزه نمایش کودک‌ونوجوان و نمایش عروسکی فعالیت می‌کنند. این دو گروه نزدیک به سه سال است که به‌صورت مشترک کار می‌کنند و آثار مختلف مشترکی تولید کرده‌اند که آخرین نمونه آن نمایش «غول‌بابا» بود که برای ارائه در هفدهمین جشنواره مبارک تولید شد و تاکنون موفق شده در چهار جشنواره ملی و بین‌المللی حضور یابد و جوایز مختلفی کسب کند». آقای محمد برومند نیز که سابقه همکاری با مؤسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی را هم در کارنامه دارد، به‌عنوان مهمان در این نشست حضور یافت و در بخشی از جلسه، نکاتی درباره تئاتر کودکان یادآور شد. درمجموع می‌توان نمایش «غول‌بابا» را یکی از موفق‌ترین تئاترهای کودکی دانست که در سال‌های اخیر، روی صحنه رفته و جان‌گرفتن دوباره تئاتر کودک را نوید می‌دهد. در فقدان سرگرمی‌های مناسب سن کودکان در مدیوم‌های پرمخاطبی چون سینما، شاید حمایت از تئاتر کودک دوباره بتواند تفریح بخش مهمی از جامعه را به آنان بازگرداند.

 

  • نویسنده : فاطمه ترکاشوند
  • منبع خبر : روزنامه صبح نو